فقر از دیدگاه استاد علی شریعتی:

میخواهم بگویم:

فقر همه جا سر میكشد،

فقر،گرسنگی نیست،

فقر،عریانی هم نیست،

فقر،گاهی زیر شمش های طلا
 خود را پنهان میكند،

فقر،چیزی را نداشتن است

ولی آن چیز پول نیست،

طلا و غذا نیست،

فقر،ذهن ها را مبتلا میكند،

فقر،بشكه های نفت را در عربستان،

تا ته سر میكشد،

فقر،همان گردوخاكی است كه
 بر كتابهای فروش نرفته
 یك كتابفروشی می نشیند،

فقر،تیغه های برنده ماشین بازیافت است

كه روزنامه های برگشتی را خرد میكند،

فقر،كتیبه سه هزار ساله ای است كه
 روی آن یادگاری نوشته اند،

فقر،پوست موزی است كه از پنجره

یك اتومبیل به خیابان انداخته میشود،

فقر،همه جا سر میكشد،

فقر،شب را بی غذا سر كردن نیست،

فقر،روز را بی اندیشه سر كردن است...